History - موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی isr
* این نوشتار، حاصل تحقیق و مطالعه دکتر حسین ایمانی جاجرمی است.
با تصویب «قانون اجازه تأسیس دانشگاه در تهران» در مجلس شورای ملی در 8 خرداد سال 1313، نهادی جامع برای فعالیتهای آموزشی و پژوهشی بنیان نهاده شد. بنیان علوم اجتماعی در این نخستین دانشگاه ایران ابتدا با یک درس شروع شد و این دانش در قامت درسی دانشگاهی، همزاد دانشگاه تهران بود (ترابی، 1356: 14). برای نخستین بار در سال 1313 ویل هس (W. Hass) آلمانی درسی را با نام «علمالاجتماع» در دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی ارائه کرد. پس از او دستیارش دکتر اسدالله بیژن تدریس علمالاجتماع را ادامه داد (نراقی، 1379: 199). دکتر غلامحسین صدیقی پس از کسب دکترای جامعهشناسی از دانشگاه سوربن و بازگشت به کشور در سال 1319 مدرس این درس شد اما هنوز لفظ و عنوان جامعهشناسی در ایران معمول نبود (صدیقی، 1372: 43).
تصویر 1: صورتجلسه پیشنهاد تصویب موسسه در شورای دانشگاه
صدیقی عنوان «جامعهشناسی» را برای این درس برگزید. نامی که تا امروز از او به یادگار مانده است. «دکتر صدیقی، هم واضع اصطلاح جامعهشناسی و هم بنیانگذار این رشته علمی در ایران بوده است» (عبداللهی، 1370: 11). رشد علوم اجتماعی در ایران که محدود به تدریس یک یا دو درس یا چند ساعت در هفته میشد به سازمانی استوار و مستقل در قالب موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، چند سالی به طول کشید.
ساختار و اهداف موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی
در جلسه 551 شورای دانشگاه در تاریخ 25 فروردین سال 1337، با پیشنهاد دانشکده ادبیات راجع به اساسنامه موسسه علوم اجتماعی موافقت شد و بدین ترتیب علوم اجتماعی آکادمیک در ایران پا به عرصه نهاد (دانشگاه تهران، 1337). طبق ماده 1 اساسنامه مذکور مقرر شد تا در دانشکده ادبیات موسسهای به نام «موسسه مطالعات و تحقیقات درباره علوم اجتماعی» که بودجه آن از طرف دانشگاه تهران تأمین میشود، تأسیس گردد. بر اساس ماده 2 امور موسسه زیر نظر رئیس موسسه بهوسیله یک هیئت اجرایی و یک مدیر اداره میشد. در ماده 4 ترکیب شورای موسسه چنین معین شده بود:
- رئیس دانشکده ادبیات
- استاد یا دانشیار جامعهشناسی
- استاد یا دانشیار آمار
- استاد یا دانشیار مردمشناسی
- استاد یا دانشیار دموگرافی
- استاد یا دانشیار روانشناسی اجتماعی
- استاد یا دانشیار جغرافیای انسانی.
طبق تبصره این بند رئیس دانشکده ادبیات سمت ریاست، رئیس موسسه سمت نیابت رئیس و مدیر موسسه سمت دبیری شورای موسسه را بر عهده داشتند. ماده 7 نیز مقرر کرده بود که رئیس موسسه به پیشنهاد شورای موسسه از میان استادان علوم اجتماعی از طرف رئیس دانشکده ادبیات تعیین شود. مدیر موسسه هم بر اساس ماده 8 از میان استادان و یا دانشیاران یکی از شعب علوم اجتماعی به مدت دو سال به پیشنهاد رئیس موسسه از طرف رئیس دانشکده تعیین میشد.
اهداف موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی عبارت بودند از:
«الف: توأم نمودن جهات نظری علوم اجتماعی با تحقیقات عملی؛
ب: انجام دادن خدمات مربوط به تحقیقات اجتماعی برای مؤسسات و سازمانهای دولتی و غیردولتی و یا بینالمللی؛
ج: انجام دادن تحقیقات مستمر اجتماعی مربوط به جامعه ایران بر اساس تخصص بخشهای مربوطه؛
د: تربیت کارآموز برای رفع نیازمندیهای کادر داخلی مؤسسه و خارج از دانشگاه بنا به پیشنهاد سازمانهای ذینفع».
موسسه در آبان ماه 1337 در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران افتتاح رسمی شد و برای سال تحصیلی 38-1337 بیش از 400 دانشجو در دوره تخصصی و 19 نفر در دوره تکمیلی آن نامنویسی کردند. سال بعد این تعداد به 750 نفر رسید و در سال 40-1339 تعداد دانشجویان موسسه از 1200 نفر فراتر رفتند. این افزایش سریع همانگونه که در گزارش دکتر صدیقی با عنوان گزارش فعالیتهای دوساله 39-1337 موسسه آمده نشان میدهد موسسه «از همان روز اول مورد توجه و استقبال فرهنگ دوستان و طالبان علوم اجتماعی» قرار گرفت.
نخستین گروههای تحقیقی موسسه عبارت بودند از:
- قشربندی اجتماعی، به مطالعه رفتارهای اقتصادی در ایران و موانع اساسی توسعه اقتصادی در ایران میپرداخت.
- روش تحقیق، خصوصیات سبک زندگی و بسط جدید طبقات اجتماعی در ایران را بررسی میکرد.
- جامعهشناسی خانواده، به مطالعه ازدواج و خانواده در مرحله انتقالی جامعه ایرانی، ابعاد خانواده، وظیفه خانواده و روابط در درون خانواده و میان خانوادهها میپرداخت.
- مردمشناسی، فرهنگ قبایل و جوامع روستایی ایران را مطالعه میکرد.
- جامعهشناسی صنعتی، به مطالعه شرایط اقتصادی و اجتماعی دینامیسم صنعتی در ایران میپرداخت.
- جامعهشناسی شهری، علل بسط و توسعه شهری در ایران، اشکال توسعه قشرهای شهری و دگرگون شدن رفتارها در طی مرحله توسعه شهری را بررسی میکرد.
در «گروه آموزشی علوم اجتماعی» که از سال 1336 تا 1351در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران فعالیت میکرد دروسی مانند مقدمات جامعهشناسی، جامعهشناسی عمومی، جمعیتشناسی، مردمشناسی، روانشناسی اجتماعی، روشهای آماری و روشهای تحقیق در علوم اجتماعی تدریس میشد. این گروه به مدیریت دکتر غلامحسین صدیقی افرادی چون احسان نراقی، شاپور راسخ، جمشید بهنام، عباسقلی خواجهنوری و علیمحمد کاردان را به دور خود جمع کرده بود. اینها نطفه اصلی علوم اجتماعی دانشگاهی را در ایران تشکیل دادند (مختار پور، 1397: 30). در کنار این گروه در موسسه همدوره فوقلیسانس علوم اجتماعی برگزار میشد که بهصورت نیمهمستقل تدریس را با تحقیق توأم انجام میداد (توسلی، 1353: 61).
مکان فعالیت موسسه هم که عمارتی قدیمی و باسابقه بود و به آن تشخص میبخشید. موسسه در محل ساختمان دانشسرای عالی در باغ نگارستان مستقرشده بود. باغ نگارستان در سال 1322 قمری به دستور فتحعلی شاه قاجار خارج از حصار تهران برای اقامتگاه تابستانی شاه ساختهشده بود. در سال 1284 شمسی باغ نگارستان به وزارت معارف واگذار شد و در سال 1307 مارکوف معمار مشهور روسی تغییرات و احداثات وسیعی در آن برای تأسیس دارالمعلمین عالی ایران انجام داد. آن زمان دانشسرای عالی نخستین دانشگاه ایران بود و از مجموع سه دانشکده ادبیات، علوم و علوم پزشکی تشکیل یافته بود» (دانشکده علوم اجتماعی، 1381: 7). این عمارت تاریخی «مهد آموزش عالی در ایران» لقب گرفته است و مکانی بوده که موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی و بعداً دانشکده علوم اجتماعی از زمان تأسیس تا اوایل دهه 1370 که به مکان فعلی خود در امیرآباد شمالی منتقل شدند، در آن فعالیت میکردند.
ذکر تأسیس موسسه نیازمند توجه ویژه به نقش دکتر صدیقی است. موسسه تازه تأسیس برای پژوهشهای اجتماعی به مقبولیت در فضای دانشگاهی و عمومی نیاز داشت و به نظر میرسد انتخاب دکتر صدیقی برای ریاست موسسه آگاهانه بود. نراقی نفس حضور صدیقی در موسسه را صدبار از بودجه و اعتبار مالی و امکانات دیگر بالاتر میدانست و بر این باور بود که حضور صدیقی به موسسه شخصیت و اعتبار میدهد (تبرائیان، 1392: 216). خوشنامی و شخصیت دکتر صدیقی بهزعم نراقی اعتماد به موسسه برای پژوهشهای اجتماعی و مشروعیت و مقبولیت علمی و اخلاقی برای موسسه تازه تأسیس را فراهم میکرد (نبوی، 1378: 142). در کنار صدیقی، نقش احسان نراقی هم در شکلگیری و فعالیت موسسه اساسی بود. «در آن زمان (1337) وجود هر دوی آنها برای بنیاد نهادن این موسسه پژوهشی ضروری بود. صدیقی از اساتید مورد احترام و پرنفوذ دانشکده ادبیات و علوم انسانی و از دوستان و نزدیکان دکتر سیاسی رئیس مقتدر دانشکده بود و بدون وجود او تأسیس دستگاه پژوهشی علوم اجتماعی که درعینحال دوره فوقلیسانس را هم ارائه کند، از محالات مینمود» (اشرف، 1376: 536).
مطالعات و تحقیقات موسسه
دو هدف از اهداف تأسیس موسسه صراحتاً بر انجام «خدمات تحقیقات اجتماعی» برای سازمانهای مختلف از دولتی و غیردولتی گرفته تا بینالمللی و انجام «تحقیقات مستمر اجتماعی» مربوط به جامعه ایران بر اساس تخصص بخشهای مربوطه تأکید کرده بود. بهعبارتدیگر موسسه میباید یا تحقیقات کاربردی انجام میداد که سفارش و کارفرمای آن از بیرون موسسه و دانشگاه بود یا تحقیقات بنیانی که ایده و سفارش آن میباید از بخشهای تخصصی موسسه میآمد. بهاینترتیب انجام تحقیقات حال چه بنیانی و چه کاربردی از مهمترین محورهای فعالیت و عملکرد موسسه محسوب میشد.
نگاهی به کارنامه عملکرد موسسه در فاصله سالهای 1337 تا 1357 نشان میدهد تعداد 349 طرح تحقیقاتی در موسسه انجام شد که برحسب حوزه تحقیق همانگونه که نمودار شماره 1 نشان میدهد بیشترین طرح 27 درصد در حوزه جامعهشناسی روستایی، 23 درصد در حوزه جامعهشناسی شهری و 16 درصد در حوزه مطالعات عشایری بود.
نمودار 1. توزیع طرحهای تحقیقاتی انجامشده موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، 57-1337
منبع: سیر تحول علوم اجتماعی در ایران، 1381: 9
مقایسه این تعداد طرح پژوهشی در فاصله 20 ساله میان 1337 تا 1357 با تعداد طرحهای اجراشده یا در حال اجرا در فاصله 20 ساله میان 1358 تا 1378 نشاندهنده کاهش قابلتوجه تعداد طرحها و فعالیتهای موسسه پس از انقلاب است. همانگونه که نمودار شماره 2 نشان میدهد از میان 143 طرح تحقیقاتی اجراشده یا در دست اجرا 50 درصد در حوزه جامعهشناسی شهری، 15 درصد در حوزه مردمشناسی و عشایر و 12 درصد در حوزه جامعهشناسی روستایی بوده است. در سالهای پس از انقلاب به نظر میرسد که موسسه با «محدودیتها و تنگناهای مالی» بسیاری مواجه بوده و با وجود آنکه «طرحهای تحقیقاتی متعددی را...تهیه نموده...فقط پارهای از آنها به مرحله اجرا درآمده است» (نامه علوم اجتماعی، 1367: 255).
نمودار 2. توزیع طرحهای تحقیقاتی انجامشده یا در دست انجام موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، 78-1358
منبع: سیر تحول علوم اجتماعی در ایران، 1381: 10
نشر کتاب و مجله علوم اجتماعی
یک عنصر مهم برای تکاپوهای دانشگاهی منابع علمی هستند. موسسه بر اساس اسناد موجود از سال 1340 اقدام به انتشار کتب تخصصی در حوزه علوم اجتماعی با همکاری انتشارات دانشگاه تهران میکند. نخستین کتاب از سلسله انتشارات موسسه در سال 1340 کشورهای توسعهنیافته نام دارد، اثر ایو لاکوست، به ترجمه هوشنگ نهاوندی و کتاب شماره 1 موسسه میشود. جالب است که اولین اثر انتشاریافته موسسه مربوط است به حوزه مطالعات توسعه که در آن زمان در سطح جهان بسیار مورد توجه روشنفکران، سیاستگذاران و کنش گران سیاسی قرار داشته است. بقیه کتابها هم تا آخرین کتابی که بهاحتمال در سال 1359 به انتشار درآمده یعنی نظامهای آبیاری سنتی در ایران به شماره 88، به ترتیب شماره دریافت میکنند. در سال 1351 که همزمان است با تأسیس دانشکده علوم اجتماعی و تعاون و ادغام موسسه در آن و بازنشسته شدن دکتر غلامحسین صدیقی، به نظر میرسد تحولات و تغییرات تأثیر خود را روی انتشارات موسسه میگذارد و در آن سال تنها یک کتاب به نام فهرست تحقیقات و تألیفات و مقالات مربوط به کودکان و نوجوانان که آنهم فهرست آثار تحقیقی و تألیفی است منتشر میشود. در سال 1352 چهار عنوان کتاب از سوی انتشارات موسسه که این بار زیر نظر دانشکده علوم اجتماعی و تعاون قرار گرفته منتشر میشود. این چهار اثر ترجمه هستند و در حوزههای تاریخ، مطالعات توسعه و جامعهشناسی قرار دارند. انتشارات موسسه در سالهای 53 و 54 هیچ فعالیتی ندارد و کتابی هم به چاپ نمیرسد. این مسئله نیازمند بررسی است و ممکن است ناشی از تغییر و تحولات گستردهای باشد که در ساختارهای اداری در حال وقوع است و جابجایی افراد در دانشکده و موسسه. در سال 1355 هم از دو عنوان آثار منتشره در این سال، یک فقره مربوط به چاپ دوم طالبآباد اثر صفینژاد بود. در این سال سه عنوان کتاب به چاپ رسید. یک عنوان مربوط بود به فهرست مقالات مردمشناسی و عنوان دیگر به اسناد بنهها اختصاص داشت که جواد صفی نژاد از محققان موسسه در بخشهای روستایی و عشایری گردآوری کرده بود. عنوان دیگر تقویم تاریخی دموگرافیک ایران بود که محققان بخش جمعیتشناسی آن را نوشته بودند.
سال 1357 با وقوع انقلاب اسلامی و تعطیل شدن دانشگاهها مصادف است. به نظر میرسد اتفاقات رویداده در دانشکده و تضعیف تدریجی موسسه همراه با آشفتگیهای سیاسی، موضوع نشر آثار را کم رونق کرده است. ناشران دیگری هم هستند که حاضرند کتابهای اعضای هیئتعلمی دانشکده علوم اجتماعی را چاپ کنند مانند امیرکبیر و پیام. سال 1358 میگذرد و بهاحتمال آخرین کتاب انتشارات موسسه به نام نظامهای آبیاری سنتی در ایران در سال 1359 منتشر میشود. در یک تقسیمبندی کلی میتوان حوزههایی که نشر کتاب در آنها انجام شده است را شامل این موارد دانست:
- مطالعات توسعه شامل برنامهریزی و رشد اقتصادی
- مطالعات مردمشناسی
- مطالعات جمعیتشناسی
- مطالعات تاریخی
- مطالعات شهری
- مطالعات سیاسی
- روشهای تحقیق
- مطالعات طبقات اجتماعی
- ارتباطات
- مونوگرافیها
انتشار کتابهای موسسه از تداوم برخوردار نبود و همانطور که نمودار زیر نشان میدهد بعد از رونق سالهای اول تأسیس موسسه بهتدریج از اواخر دهه 1340 رو به کاهش میگذارد و بالاخره در سال 1359 آخرین کتاب به چاپ میرسد. اگرچه محققان موسسه و اعضای هیئتعلمی دانشکده علوم اجتماعی کتابهای خود را با ناشرهای دیگر به چاپ رساندند اما کار انتشارات موسسه بهعنوان بخشی مهم از یک موسسه تحقیقاتی تنها حدود بیست سالی دوام داشت و نهادینه نشد.
نمودار 3. کتب منتشره از سوی موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی 1340-1359
باآنکه بخش جامعهشناسی شهری از نخستین بخشهای تحقیقاتی موسسه بود و دهه 1340 دورانی بود که مسائل شهری در کشور خود بهتدریج خود را نشان میدادند اما غیر از همان گزارش سمینار بررسی مسائل اجتماعی شهر تهران که مجموعه سخنرانیهای این سمینار چندروزه بود، اثر جدی از سوی موسسه در حوزه شهر و مطالعات شهری منتشر نشد.
موسسه در پاییز سال 1347 توانست نخستین نشریه دانشگاهی در حوزه علوم اجتماعی را با نام «نامه علوم اجتماعی» منتشر کند. سه شماره نخست این مجله در موسسه منتشر شد و پس از تأسیس دانشکده علوم اجتماعی در سال 1351 پنج شماره دیگر تا سال 1356 منتشر شد. سردبیر شمارههای نخست این مجلات بر عهده داریوش آشوری بود.
زوال موسسه
موسسه در سالهای پیش از انقلاب و مشخصاً در دهه 1340 و نیمه نخست دهه 1350 نهادی تأثیرگذار در انجام تحقیقات اجتماعی و سیاستگذاریهای کشوری در عرصههای اجتماعی، شهری، روستایی و عشایری بود و توانست ضمن تربیت تعداد قابلتوجهی دانشآموخته علوم اجتماعی، طرحهای تحقیقاتی متعددی را انجام دهد و کتابهای مختلفی را منتشر کند.
تکاپوهای موسسه در آموزش و پژوهش علوم اجتماعی سبب شد تا در سال 1351 گروه علوم اجتماعی دانشگاه تهران به دانشکده علوم اجتماعی و تعاون با چهار گروه آموزشی مستقل شامل جامعهشناسی، انسانشناسی، جمعیتشناسی و تعاون تبدیل شود و دو موسسه پژوهشی با نامهای موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی و موسسه تحقیقات تعاونی را هم در کنار خود داشته باشد. در سال 1352 زمانی که دکتر صدیقی با تصویب شورای دانشگاه به عنوان «استاد ممتاز دانشگاه تهران» ارتقا یافت، علوم اجتماعی آنقدر رشد کرده بود که صدیقی در سخنرانی مجلس بزرگداشت خود در بهمنماه آن سال چنین بگوید: «درسهای علوم اجتماعی که در اوایل تأسیس دانشگاه تهران در سراسر کشور به چند ساعت در هفته محدود بود با اقبال روزافزون دانشجویان گسترش در خور ملاحظهای یافته است. بهنحویکه مواد درسهای مذکور تنها در دانشکده علوم اجتماعی و تعاون دانشگاه تهران در دوره روزانه و شبانه لیسانس و در دوره فوقلیسانس در هفته در حدود صد و پنجاه ساعت تدریس میشود و عده استادانی که به تدریس مواد آن علوم مشغولاند به پنجاه میرسد و جنبه علمی و تحقیقی و رایزنی آن علوم نیز در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی بهصورت سودمند بدیع با کوشش مستمر بهسوی کمال رهسپر است» (صدیقی، 1353: 5). تا پیش از انقلاب اسلامی پژوهشگران علوم اجتماعی در بیستودو مرکز تحقیقات فرهنگی و اجتماعی کار میکردند که شمار نیروی انسانی شاغل در آنها چه در داخل و چه در خارج از دانشگاه بهطور رسمی 1089 نفر ثبت شده است. از این تعداد 300 محقق (27.5 درصد) بهصورت تماموقت و نیمهوقت در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی به کار مشغول بودند (تبرائیان، 1392: 234).
فعالیتهای موسسه بدون مشکل نبود. انجام فعالیتهای پژوهشی در رژیمی پلیسی و سرکوبگر هزینههای خودش را داشت. نراقی باآنکه مشهور به نزدیکی به دربار و دولت پهلوی است خود بارها به این موضوع اشاره کرده است. از جمله در مورد بیمیلی شاه برای دیدار با او گزارشهای رئیس ساواک در مورد موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی را در دهه 1340 مؤثر میداند (نراقی، 1389: 17). همچنین مسائلی مانند کمبود بودجه و عدم همکاری سازمانهای دولتی: «دستگاهها مسئول کار دقیق علمی را زیاد نمیطلبیدند. آنها میخواستند چنین جلوه دهند که همهچیزشان درست است و نقصی در کارشان وجود ندارد. درنتیجه تحقیق دقیق جدی را که ممکن بود نتایج آن با نظریاتشان متفاوت باشد نمیپسندیدند ... این بود که بعد از این که موسسه مراحل اولیه را گذراند اختلافات ما با دستگاهها شروع شد» (نراقی، 1379: 139). حتی بخشی از جریان روشنفکری ایران هم نظری منفی و بدبینانه نسبت به این فعالیتها داشت. شخصیت و تکاپوهای رئیس و مدیر نخستین موسسه را نمیتوان از این نهاد دانشگاهی جدا کرد و این دو در فعالیتهای پیش از انقلاب موسسه سخت در هم تنیدهاند.
به نظر میرسد با تأسیس دانشکده علوم اجتماعی و تعاون در سال 1351 و مسائل پیش آمده پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای تعدادی از روسای پیشین و پژوهشگران موسسه، موسسه بهتدریج از تکاپوهای خویش بازمیماند و نمودارهای عملکرد آن روندی نزولی را طی میکنند. با تأسیس دانشکده، وظایف آموزشی از موسسه جدا شده و در دانشکده تمرکز مییابد، کتابخانه و مرکز اسناد موسسه هم به دانشکده جدید منتقل میشود و تعداد قابلتوجهی از کادر علمی هم در گروههای آموزشی تازه تأسیس قرار میگیرند. این دگرگونی بزرگ در ساختار موسسه بود که بر جریان فعالیت و عملکرد آن تأثیر گذاشت. بهاحتمال، بازنشستگی دکتر صدیقی رئیس فرهمند موسسه و رفتن دکتر نراقی مدیر موسسه به خارج از کشور برای فعالیت در مقر یونسکو، تغییرات مدیریتی مهمی برای موسسه بودهاند.
پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران با روی کار آمدن کادر هیئتعلمی جدید، رفتن یا بازنشستگی تدریجی آخرین پژوهشگران باقیمانده در کنار تغییرات اساسنامهای و ساختاری موسسه، بهتدریج چه از نظر نیروی انسانی و چه از نظر حجم فعالیتها از توان و کارآمدی موسسه کاسته شده و بدل به یک مرکز تحقیقاتی معمولی میشود. با توجه به این واقعیت که آموزش مؤثر علوم اجتماعی نیازمند دادههای تحقیقاتی و درگیری اعضای هیئتعلمی و دانشجویان در کارهای پژوهشی است، نادیده انگاشتن فروکاستن نهادهای تحقیقاتی مانند موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی مسئلهای مهم و قابل تأمل است.
کتابنامه
- اشرف، احمد (1376) «غلامحسین صدیقی بنیانگذار جامعهشناسی در ایران. ایران نامه مجله تحقیقات ایرانشناسی، پاییز، سال 15، شماره 4: 538-519.
- تبرائیان، صفاءالدین (1392) چون اسفنج، نرم: بازشناسی نقش دکتر احسان نراقی در حاکمیت پهلوی دوم. تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
- ترابی، علیاکبر (1356) «جامعهشناسی در ایران امروز: خاستگاه نظری و الگوی عملی آن». نگین، شهریور، شماره 148: 14-11.
- توسلی، غلامعباس (1353) «گسترش و کاربرد علوم اجتماعی در ایران». نگین، شماره 113: 3 و 61-63.
- دانشکده علوم اجتماعی (1381) سیر تحول علوم اجتماعی در ایران: دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران. تهران: دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران.
- دانشگاه تهران (1337) صورتجلسه 551 جلسه شورای دانشگاه در 25 فروردین 1337. تهران: دانشگاه تهران.
- صدیقی، غلامحسین (1353) متن سخنرانی منتشره در نامه علوم اجتماعی شماره 4 با عنوان بزرگداشت بنیانگذار جامعهشناسی در ایران. نامه علوم اجتماعی، تیرماه، دوره 1، شماره 4: 6-3.
- صدیقی، غلامحسین (1372) «سرگذشت» در یادنامه دکتر غلامحسین صدیقی به کوشش پرویز ورجاوند. تهران: شرکت انتشاراتی چاپ و پخش.
- عبداللهی، محمد (1370) «استاد دکتر غلامحسین صدیقی و جامعهشناسی در ایران»، فصلنامه علوم اجتماعی، دوره اول، پاییز و زمستان، شماره 1و 2: 29-11.
- مختارپور، رجبعلی (1397) موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران (مروری بر یک تجربه). به همراه گفتوگوهایی با دکتر غلامعباس توسلی، حبیبالله زنجانی، مرتضی کتبی، منصور وثوقی و هوشنگ دادار. تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
- نامه علوم اجتماعی (1367) «نظری به فعالیتهای پژوهشی موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در سالهای اخیر»، پاییز، شماره 1: 262-255.
- نبوی، سید ابراهیم (1378) در خشت خام: گفتگو با احسان نراقی. تهران: جامعه ایرانیان.
- نراقی، احسان (1379) تحقیقات اجتماعی در ایران. با همکاری عطا آیتی. تهران: سخن.
- نراقی، احسان (1389) از کاخ شاه تا زندان اوین. ترجمه سعید آذری. تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا.