در سایه خدمات یک استاد ممتاز؛ به مناسبت سالگرد درگذشت بنیانگذار جامعه‌شناسی ایران

29 04 2025 18:34

News Code : 78004052

View Count : 74

امروز نهم اردیبهشت، سی‌و‌چهارمین سالگرد درگذشت آقای دکتر غلامحسین صدیقی استاد ممتاز جامعه‌شناسی دانشگاه تهران و نخستین رئیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی این دانشگاه است. موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی با تاکید بر نقش ارزنده این شخصیت دانشگاهی در بنیان گذاری و گسترش رشته جامعه‌شناسی و رشته‌های وابسته در ایران، یاد و نام استاد ممتاز دکتر صدیقی را گرامی می‌دارد.

 به همین مناسبت موسسه متن خطابه ایشان در هنگام دریافت مقام استادی ممتاز دانشگاه تهران را منتشر می‌کند. 

***

سال ۱۳۵۲ به تصویب شورای دانشگاه تهران، به پاس شخصیت علمی و کوشش‌ های ارزشمند دکتر غلامحسین صَدیقی در زمینه‌ های پژوهشی و آموزشی و نقش بنیادین ایشان در پایه‌گذاری دانش جامعه‌ شناسی در ایران، عنوان «استادی ممتاز» به ایشان داده شد. در تاریخ هجدهم بهمن ماه ۱۳۵۲در دانشگاه تهران، مجلس نکوداشتی به این مناسبت برپا گردید که در آن دکتر صَدیقی طی سخنانی گیرا از تصمیم شورای دانشگاه در این‌باره سپاسگزاری کردند. دکتر صَدیقی در این خطابه که می‌ توان آن را به اعتباری زیباترین نثر استاد به شمار آورد، با فروتنی بسیار و «دانشجوی پیر» خواندن خود، مواضع خویش را چنین بر می‌ شمارد: تواضع راستین نسبت به دانشوران، احترام عمیق به مفاخر و مآثر ایران، تکریم عظمت و ارزش مقام انسانی در جهان هستی، اعتقاد استوار به روش و خاصه به روح علمی، برکناری از تعصب و گرامی داشتن شخصیت دانشجویان، خطابه خود را چنین ایراد می‌ کند:

جناب آقای رئیس دانشگاه،

چند تن از استادان ارجمند که در این بزمگاه روحانی حاضرند و روزی در این دانشگاه دانشجو بوده و مرا شناخته‌ اند، گواه عدل‌ اند که من در هر وضع و حال همواره به دانشجویی مفتخِر و مباهی بوده‌ ام و بدین امتیاز ناز بر فلک و حُکم بر ستاره می‌کرده‌ ام. زیرا پدر روشندل و آموزگاران جان‌ پرور و فرهنگ بَرومَند قدیم و قویم ملّی و استادان مسیحاوش ایرانی و غیرایرانی که انفاس قدسی و دم گرمشان افسون اِحیای من بود، [مرا به روزگار کودکی و جوانی] به مِفاد قول سروش‌ آساى العلم یعلوا ولایعلى آشنا ساخته و به من آموخته بودند که علم و اخلاق دو خمیر مایۀ عزت و سرافرازی‌ اند و آنکه این دو را دارد به حقیقت همه چیز دارد.

در خور تعظیم دانش دان و اخلاق نکو قدرت آن دارد که دارد این دو را با خویشتن

ارج فکر خویش اگر خواهی نمودن آشکار ارج می‌ نِه این دو گوهر را چه در سِّر چه عَلَن.

رئیس محترم و استادان گرامی دانشکده علوم اجتماعی و تعاون می‌دانند که چون خواستند درباره من پیشنهاد استادی ممتاز کنند، من به جدّ امتناع می‌ کردم و خود را در خور این پایگاه بلند که سدره‌ المنتهی دانشش توان گفت، نمی‌ دانستم. اکنون هم که اعضاء شورای آن دانشکده و شورای دانشکده ادبیات، علوم انسانی و شورای دانشگاه با آراء مَکرُمت‌ آمیز خود این افتخار عظیم را به دانشجوی خُردمایه‌ ای چون من بخشیده‌ اند، آن را از باب آثار لطف آن سروران بلند قدر می‌ دانم، نه از باب استحقاق:

چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا! [حافظ‌‌‌]

قولو الحق ولو على انفسکم. [پیامبر اسلام]،

گر ز تو انصاف آید در وجود،

به که عمری در رکوع و در سجود [عطار].

***

بزرگوارانی که در این ادب گاه کَرم تشریف دارند، خوبست بدانند هنگامی [‌که] جناب آقای رئیس دانشگاه به من اعلام فرمودند که در این مجلس شکوهمند حاضر شوم، با ملاحظه آنچه گذشت، برای من در اجابت دستور تأملی حاصل شد و تنها یادآوری آن پیرایه علم و ادب، مرا به تکلیف و فریضه اخلاقی متوجه نمود. پس از آنکه شورای محترم دانشگاه با نظر استحسان، مرا مشمول عنایت خویش قرار داد، با تذکر فحوای این پند که، «خویشتن‌ شناسان را از ما درود دهید» (پندی که بنابر، معروف زینت‌ بخش تاج خسرو انوشیروان بود و نظیر آن را در سخن دانش‌ افزای سقراط بزرگ می‌ یابیم)، مکرر فکر سبب‌ جوی را متوجه این امر کرده‌ ام که چه چیز موجب حصول این افتخار شده است!؟ پس از اِمعان نظر به این نتیجه رسیده‌ ام، تصمیم اعضاء شوراهای محترم در آغاز چهلمین سال تأسیس دانشگاه، با بضاعت مزجاه من در علم، با علم و عنایت به سی و پنج سال کار دانشگاهی من و دانش‌ دوستی به نیت قربت، نه قصد شهرت، سوداگری و تواضع راستین نسبت به دانشوران و احترام عمیق به مفاخر و مآثر ایران و تکریم عظمت و ارزش مقام انسانی در جهان هستی و اعتقاد استوار به روش و خاصه به روح علمی و برکناری از تعصب که پیوسته آن را استعفا از تعقل شمرده‌ ام و گرامی‌ داشتن شخصیت دانشجویان که فروغ‌ دیده استادان و امید مایۀ آینده ایران‌ اند، بوده است.

ظاهراً انصاف یا لااقل گرایش به بیشتر آنچه گفته شد. کوچکترین نشان انتساب به علم و دانش باشد و برای طالب علم اگر از گران‌ جانی و تیره‌ بختی، این مایه هم از شرایط و لوازم دانشجویی حاصل نباید، نزول او در حرم کبریای علم، نه تنها امری دشوار می‌ نماید، بلکه چنین سلوکی در طریق کسب معرفت بی‌ ثمر و به منزلهٔ حلقهٔ اقبال ناممکن جنباندن است.

سنت نیکوی قدردانی از مشتغلان و دلباختگان دانش که نقد عمر را در طلب آن صرف کرده‌ اند، در همان حال که بازنمای تصدیق صحت راه و رسم آنان است، مایۀ تشویق و ترغیب دانشجویان نوکار نیز هست و بی‌شک اعضاء جلیل شورای دانشگاه، مصلحت اخیر را نیز در مدنظر داشته‌ اند.

درس‌ های علوم اجتماعی که در اوایل تأسیس دانشگاه تهران در سراسر کشور، به چند ساعت در هفته محدود بود، با اقبال روزافزون دانشجویان، گسترش در خور ملاحظه‌ ای یافته است. به نحوی‌ که مواد درس‌های مذکور تنها در دانشکده علوم اجتماعی و تعاون دانشگاه تهران در دوره روزانه و شبانه لیسانس و در دوره فوق لیسانس در هفته در حدود صد و پنجاه ساعت تدریس می شود و عده استادانی که به تدریس مواد آن علوم مشغول‌ اند، به پنجاه می‌ رسد و جنبه عملی و تحقیقی و رایزنی آن علوم نیز در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی به صورت سودمند و بدیع با کوشش مُستمِر به سوی کمال رَهسِپَر است.

باش تا صبح دولت بدمد کاین هنوز از نتایج سحر است. [انوری]

العُلى محظورهٌ الّا على من بَنى فوقَ بِناءِ السلف. [سعدالدین ورواینی]

افلاطون در مدینه فاضله خویش تمثیل‌ وار همر [Homer] را مورد تجلیل و تمجید قرار داده، تاج افتخار بر سر او می‌نهد و بعد چون شعر و شاعری در مدینهٔ او محل و پایگاهی ندارد، آن پیر هنر پرورده را از شهرستان [شایگان] خود به بیرون می‌ فرستد. جای مسرت است که در مدینه علم شما جناب آقای رئیس دانشگاه، شعر و ادب و دیگر مظاهر خلاقیت فکر و ذوق، با ملاحظه ضرورت عمل، همه جایگاهی دارند و پیرانی را نیز که هنوز در هوای کعبه مقصود روز می‌گذارند و آتش عشقشان که با خاموشی چراغ عمر فرو می‌ نشیند، همچنان فروزان است به کار وا می‌ دارند.

همه آنچه گفته شد، این دانشجوی پیر را بر می‌ انگیزد که از صمیم قلب، سپاسدار و حق‌ گزار جنابعالی و استادان و دانشجویانی باشد که باعث، موجب و وسیلهٔ بخشش چُنین افتخاری شده‌ اند. افتخاری که البته مایۀ سربلندی است، اما نه دستاویز در هم پیچیدن بساط دانش‌ ا‌ندوزی و کوتاهی در کاستن جهل.

بنده پیرِ مَغانم که ز جهلم بِرهانَد پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد. [حافظ]

همواره مزید کامیابی استادان گرانقدر شریف را در گسترش علم و مکارم اخلاق آرزو دارم.